آموزش تحلیل فاندامنتال

تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال چیست ؟

تحلیل فاندامنتال روشی برای سنجش ارزش ذاتی یک اوراق بهادار با بررسی عوامل اقتصادی و مالی مرتبط با آن است. تحلیلگران فاندامنتال هر چیزی را که می تواند بر ارزش سهام تأثیر بگذارد را مطالعه می کنند؛ از عوامل کلان اقتصادی مانند وضعیت اقتصاد و شرایط صنعت گرفته تا عوامل اقتصاد خرد مانند کارایی مدیریت یک شرکت.هدف نهایی تحلیل فاندامنتال رسیدن به قیمتی است که در آن سرمایه گذاران بتوانند قیمت فعلی یک اوراق بهادار را مقایسه کنند و ببینند که آیا اوراق بهادار کمتر از ارزش گذاری شده یا بیش از حد ارزش گذاری شده است. نحوه تحلیل فاندامنتال ارز دیجیتال اغلب از دیدگاه کلان تا خرد برای شناسایی اوراق بهاداری با قیمت نادرست در بازار انجام می شود.

تحلیل فاندامنتال از داده های عمومی برای ارزیابی ارزش سهام یا هر نوع اوراق بهادار دیگری استفاده می کند. برای مثال، سرمایه گذاران می توانند با بررسی عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و شرایط عمومی اقتصادی، تحلیل فاندامنتال را برای تعیین ارزش اوراق قرضه انجام دهند. امروز در این مقاله آریانیکس قصد داریم تا شما را به صورت کامل با این نوع تحلیل آشنا کنیم.

تحلیل فاندامنتال یعنی چه
تحلیل فاندامنتال یعنی چه

ارزش ذاتی تحلیل فاندامنتال چیه ؟

یکی از مفروضات اصلی تحلیل فاندامنتال این است که قیمت های فعلی سهام به طور کلی ارزش یک شرکت را به عنوان داده های عمومی منعکس نمی کند. فرض دوم این است که ارزش منعکس شده توسط داده های فاندامنتال شرکت به احتمال زیاد به ارزش واقعی سهام نزدیک تر است.

تحلیلگران اغلب از این ارزش واقعی مفروض به عنوان ارزش ذاتی یاد می کنند. البته باید توجه داشت که کلمه “ذاتی” در ارزش گذاری سهام معنای متفاوتی نسبت به سایر زمینه ها مانند معاملات اختیار معامله دارد. محاسبات استاندارد ارزش ذاتی برای قیمت گذاری گزینه استفاده می شود. با این حال، تحلیلگران از انواع مدل های پیچیده برای رسیدن به ارزش ذاتی سهام استفاده می کنند. هیچ فرمول واحد و پذیرفته شده ای برای استخراج ارزش ذاتی سهام وجود ندارد.

به عنوان مثال ممکن است سهام یک شرکت با قیمت 200 هزار تومان معامله شود و پس از بررسی های فراوان در مورد شرکت، تحلیلگران تشخیص داده اند که باید 240 تومان ارزش داشته باشد. تحلیلگر دیگری تحقیق کرد و مشخص کرد که ارزش سهام باید 260 تومان باشد. بسیاری از سرمایه گذاران میانگین چنین برآوردهایی را در نظر می گیرند، مثلاً در این مورد خاص، با این فرض که ارزش ذاتی سهام ممکن است نزدیک به 250 تومان باشد. سرمایه گذاران اغلب مایل به خرید سهامی هستند که بسیار کمتر از ارزش ذاتی آنها معامله می شوند.

این منجر به فرض سوم در تحلیل فاندامنتال رمزارزها می شود: بازار سهام منعکس کننده عوامل فاندامنتال بلندمدت است. مشکل این است که هیچ کس نمی داند واقعاً “بلند مدت” چقدر طولانی است.

چرا از تحلیل فاندامنتال استفاده می کنیم؟

درک تحلیل فاتدامنتال برای تعیین ارزش گذاری صحیح سهام بازار بسیار مهم است. تحلیلگران معمولاً برای شناسایی سهامی که بالاتر و پایین تر از ارزش واقعی خود معامله می شوند، به عوامل کلان و خرد نگاه می کنند.اگر سهام به اشتباه قیمت گذاری شود، ممکن است ارزش بیشتری داشته باشد و سود بیشتری کسب کند. این امر به ویژه زمانی صادق است که ارزش سهام کمتر از ارزش منصفانه باشدتحلیلگران به تصویر بزرگ نگاه می کنند، در حالی که در تحلیل فاندامنتال کریپتو به جزئیات نگاه می کنند. آنها علاقه مند به ارزیابی شرایط عمومی اقتصادی و سپس بررسی بخش های خاص سهام هستند. البته عکس این چیدمان نیز امکان پذیر است.

تحلیلگران فاندامنتال عوامل جزیی مانند عملکرد فروش شرکت را بررسی می کنند. از طریق این تحقیق، تحلیلگران می توانند ارزش بازار منصفانه یک سهم خاص را تعیین کنند. تحلیلگران فاندامنتال ارزش اوراق قرضه را با مطالعه عوامل اقتصادی مانند نرخ بهره و عملکرد صادرکننده اوراق، مانند تغییرات گذشته در رتبه‌بندی اعتبار، تعیین می‌کنند.

کاربرد تحلیل فاندامنتال
کاربرد تحلیل فاندامنتال

تجزیه و تحلیل اولیه سهام از سود، رشد آتی، درآمد، بازده حقوق صاحبان سهام، حاشیه سود و انواع دیگر داده ها برای بررسی عملکرد و ارزش گذاری شرکت استفاده می کند. این بیشتر شامل بررسی صورتهای مالی یک شرکت در طی چندین ماه یا سال است.اکثر تحلیلگران از عوامل اساسی برای ارزیابی اوراق بهادار استفاده می کنند. اگر به تصویر کلی اقتصادی و صنعتی نگاه کنید و وضعیت مالی یک شرکت را بررسی کنید، در واقع تحلیل فاندامنتال انجام داده اید.

تفاوت بین تحلیل فاندامنتال ارزهای دیجیتال و تحلیل تکنیکال چیست؟

تحلیل فاندامنتال بر پارامترهای شرکت متکی است. از سوی دیگر، تحلیل تکنیکال فقط تغییرات قیمت و داده های قیمت گذشته را در نظر می گیرد.

سرمایه گذاران تحلیل تکنیکال را بر روی نمودارها انجام می دهند. هدف از تحلیل تکنیکال ایجاد مفروضات بر اساس عملکرد گذشته قیمت سهام است. تحلیلگران کاملا فنی به داده ها و اصول شرکت اعتماد ندارند. آنها نمودارها را تجزیه و تحلیل می کنند و سعی می کنند الگوهایی را بیابند که رفتار آینده را پیش بینی می کند.

تفاوت بین تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال
تفاوت بین تحلیل فاندامنتال و تحلیل تکنیکال

در نگاه اول، تحلیل تکنیکال ممکن است غیر منطقی به نظر برسد. با این حال، یک رابطه روانشناختی قوی بین تغییرات قیمت و روانشناسی فعالان بازار وجود دارد. از آنجایی که قیمت سهام توسط عرضه (فروش) و تقاضا (خرید) تعیین می شود، نقاط عطف در قیمت سهام می تواند بر نگرش فعالان بازار تأثیر بگذارد.

برای مثال می توانیم سطح اعداد رند را در نمودار فراخوانی کنیم. اگر سهمی به زیر 1000 تومان برسد و به این عدد نزدیک شود، می تواند تاثیر روانی بر فعالان بازار بگذارد. ممکن است بسیاری از سرمایه گذاران فکر کنند که قیمت سهام شرکت نمی تواند از 1000 تومان بالاتر برود و زمان فروش سهام آنها فرا رسیده است. این امر منجر به افزایش عرضه و کاهش قیمت سهام می شود.

تحلیلگران فنی از ابزارهای مختلفی برای تجزیه و تحلیل قیمت سهام استفاده می کنند. برخی از این ابزارها عبارتند از:

  • الگوی شمع
  • حالت نمودار
  • خط روند
  • کانال
  • اندیکاتورها
  • اسیلاتورها
  • تکانه قیمت
  • حجم معاملات
  • نوسان

هر یک از این ابزارها و معیارها معنای متفاوتی دارند و داستانی را بیان می کنند. اما تحلیلگران سیگنال های اندیکاتورهای مختلف را برای به دست آوردن سیگنال هایی با قابلیت اطمینان بالاتر تنظیم می کنند.

تحلیل فاندامنتال کمی و کیفی چیست؟

مشکل تعریف کلمه “ضروری” این است که می تواند همه چیز مربوط به سرمایه اقتصادی یک شرکت را پوشش دهد. اساس تجزیه و تحلیل شامل عوامل بسیاری است. در واقع، تحلیل فاندامنتال می تواند به معنای هر چیزی باشد که با شرایط اقتصادی پیرامون یک شرکت مرتبط باشد.

بدیهی است ارقامی مانند درآمد و سود نیز در این مبانی لحاظ شده است. علاوه بر این، عواملی از سهم بازار یک شرکت تا کیفیت مدیریت نیز مبنای سهم هستند. عوامل فاندامنتال مختلف را می توان به دو دسته کمی و کیفی تقسیم کرد.

تحلیل فاندامنتال کمی

“تحلیل فاندامنتال کمی” به اطلاعاتی مربوط می شود که می تواند در قالب اعداد و مقادیر کمی بیان شود. مبانی کمی ویژگی های قابل اندازه گیری یک کسب و کار هستند. بنابراین بزرگترین منبع داده های کمی صورت های مالی است. درآمد، سود، دارایی و غیره را می توان بسیار دقیق اندازه گیری کرد.صورت های مالی رسانه ای است که شرکت ها از طریق آن اطلاعات عملکرد مالی خود را افشا می کنند. تحلیلگران فاندامنتال از اطلاعات کمی از صورت های مالی برای تصمیم گیری در مورد سرمایه گذاری استفاده می کنند. سه صورت مالی مهم عبارتند از: صورت سود و زیان، ترازنامه و صورت جریان وجوه نقد. در زیر به معرفی پارامترهای مهم تحلیل فاندامنتال کمی می پردازیم.

تحلیل فاندامنتال کیفی

“تحلیل فاندامنتال کیفی در مورد ویژگی ها یا معیارها است، نه مقادیر عددی. مبانی کیفی کمتر ملموس است. این تحلیل فاندامنتال ممکن است شامل کیفیت مدیران کلیدی شرکت، آگاهی از برند، ثبت اختراعات، دانش فنی و غیره باشد.

اصول مهم کیفیتی که هر شرکتی باید در نظر داشته باشد موارد زیر است:

  • مدل کسب و کار: شرکت دقیقا چه کاری انجام می دهد؟ به نظر می رسد که پاسخ به این سوال آسان نیست. اگر مدل کسب و کار شرکت بر اساس فروش غذای آماده باشد، آیا درآمد خود را از این طریق به دست می آورد؟ یا فقط حق امتیاز و سرقفلی بپردازید؟ بنابراین مدل کسب و کار یک پارامتر مهم در تحلیل فاندامنتال است.
  • مزیت رقابتی: موفقیت بلندمدت یک شرکت عمدتاً به دلیل داشتن و حفظ مزیت رقابتی است. مزیت های رقابتی قوی، مانند آگاهی از نام تجاری و تسلط بر بازار، به عنوان خندق عمل می کند و رقبا را از شرکت هایی که دارای این مزایا هستند دور نگه می دارد. هنگامی که یک شرکت می تواند مزیت رقابتی به دست آورد، سهامداران آن می توانند برای چندین دهه پاداش قابل توجهی دریافت کنند.
  • مدیریت: برخی افراد فکر می کنند که مدیریت مهمترین معیار سرمایه گذاری یک شرکت است. این بیانیه منطقی است؛ اگر رهبران شرکت نتوانند برنامه را به درستی اجرا کنند، حتی بهترین مدل کسب و کار نیز محکوم به شکست است. اگرچه ملاقات با مدیران و ارزیابی واقعی آنها برای سرمایه گذاران خرد دشوار است، اما مشاهده سوابق اعضای هیئت مدیره با مراجعه به وب سایت شرکت امکان پذیر است.
  • حاکمیت شرکتی: حاکمیت شرکتی سیاست های اعمال شده در یک سازمان را نشان می دهد و روابط و مسئولیت های بین مدیریت، مدیران و سهامداران را نشان می دهد. این سیاست ها در ارتباط با اساسنامه شرکت در اساسنامه و اساسنامه شرکت تعریف و وضع می شود. مردم تمایل دارند با شرکت هایی تجارت کنند که از نظر اخلاقی منصفانه، شفاف و کارآمد هستند. به ویژه باید توجه داشت که آیا مدیریت به حقوق و منافع سهامداران احترام می گذارد یا خیر.

علاوه بر این، در نظر گرفتن صنعت یک شرکت، پایگاه مشتری، سهم بازار در بین شرکت ها، رشد کلی صنعت، رقابت، مقررات و چرخه های تجاری عوامل مهم دیگری هستند که باید در نظر گرفته شوند. دانستن نحوه عملکرد صنعت به سرمایه گذاران بینش بیشتری نسبت به سرمایه مالی یک شرکت می دهد.

مولفه های تحلیل فاندامنتال چیست؟

تحلیل فاندامنتال از سه بخش اصلی تشکیل شده است:

  1. تحلیل اقتصادی
  2. تجزیه و تحلیل صنعت
  3. تجزیه و تحلیل شرکت

تحلیل فاندامنتال یک رویکرد یکپارچه است که به درک کاملی از حسابداری، مالی و اقتصاد نیاز دارد. به عنوان مثال، تحلیل فاندامنتال به توانایی خواندن صورت های مالی، درک عوامل کلان اقتصادی و درک تکنیک های ارزش گذاری نیاز دارد. اول، پیش‌بینی رشد آینده به داده‌های در دسترس عموم، مانند درآمد و حاشیه سود گذشته یک شرکت بستگی دارد.

تحلیل فاندامنتال از بالا به پایین

تحلیل فاندامنتال می تواند از بالا به پایین یا از پایین به بالا باشد. سرمایه گذاران با استفاده از رویکرد بالا به پایین، تحلیل خود را با در نظر گرفتن سلامت کلی اقتصاد آغاز می کنند. سرمایه گذاران با تجزیه و تحلیل عوامل مختلف اقتصاد کلان مانند نرخ بهره، تورم و تولید ناخالص داخلی (GDP) سعی در تعیین جهت کلی اقتصاد و شناسایی صنایع و بخش هایی از اقتصاد دارند که نوید بهترین فرصت های سرمایه گذاری را می دهند. پس از آن، سرمایه گذاران چشم انداز خاص و فرصت های بالقوه را در صنایع و بخش های خاص ارزیابی می کنند. در نهایت، سهام مختلف در صنایع امیدوار کننده تجزیه و تحلیل و انتخاب شده است.

تحلیل فاندامنتال از پایین به بالا

رویکرد دیگر رویکرد پایین به بالا است. در یک رویکرد از پایین به بالا، سهام از ابتدا مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد تا تجزیه و تحلیل در مقیاس بزرگتر. سرمایه گذاران رویکردی از پایین به بالا را در پیش می گیرند زیرا سهام خاص می توانند از کل صنعت بهتر عمل کنند.

رویکرد پایین به بالا بر عوامل اقتصادی مختلف مانند درآمد شرکت و معیارهای مالی تمرکز دارد. تحلیلگرانی که از این روش استفاده می کنند، ارزیابی جامعی از یک شرکت برای درک بهتر عملکرد آن انجام می دهند.

شاخص های مهم تحلیل فاندامنتال چیست؟

پارامترهای تحلیل فاندامنتال زیادی وجود دارد که می توان از آنها برای تعیین سلامت مالی یک شرکت استفاده کرد. درک این معیارهای کلیدی به ما کمک می کند تا تصمیمات آگاهانه تری برای خرید و فروش بگیریم. در زیر مهمترین شاخص های تحلیل فاندامنتال کمی را معرفی می کنیم.

سود هر سهم (EPS)

“سود هر سهم” بخشی از سود یک شرکت است که به هر سهم از سهام تخصیص می یابد. سود هر سهم اساساً سود خالص هر سهم است. رشد سود هر سهم برای سرمایه گذاران خوب است، زیرا به این معنی است که سهام آنها ممکن است ارزش بیشتری داشته باشد. سود هر سهم یک شرکت از تقسیم سود کل آن بر تعداد سهام سهامداران محاسبه می شود. به عنوان مثال، اگر شرکتی 300 میلیارد تومان سود فرضی گزارش کرده و 400 میلیون سهم داشته باشد، EPS آن برابر با 750 خواهد بود.

نسبت قیمت به درآمد (P/E)

«نسبت P/E» رابطه بین قیمت سهام شرکت و سود هر سهم آن را اندازه گیری می کند. این پارامتر به سرمایه گذاران کمک می کند تا تعیین کنند که آیا سهام نسبت به سایر سهام در همان صنعت کم ارزش است یا بیش از حد ارزش گذاری شده است. از آنجایی که نسبت P/E نشان می دهد که بازار امروز بر اساس درآمدهای گذشته یا آتی چه چیزی را مایل به پرداخت است، سرمایه گذاران فقط باید P/E سهام را با سایر رقبا و استانداردهای صنعت مقایسه کنند. نسبت P/E پایین به معنای پایین بودن قیمت فعلی سهام نسبت به درآمد آن است که برای سرمایه گذاران خوب است.نسبت P/E از تقسیم قیمت به درآمد با تقسیم ققیمت تفعلی هر سهم بر سود هر سهم شرکت محاسبه می شود. به عنوان مثال، اگر سهام شرکتی در حال حاضر 700 تومان و سود هر سهم آن 50 تومان باشد، نسبت سود هر سهم برابر با 14 (700 تومان تقسیم بر 50 تومان) خواهد بود.دو نوع اصلی نسبت قیمت به درآمد وجود دارد: نسبت قیمت به درآمد پیش بینی شده و نسبت قیمت به درآمد واقعی. تفاوت بین این دو به نوع درآمد مورد استفاده در محاسبه مربوط می شود. اگر مخرج کسر شده از یک سال سود پیش بینی شده (آینده) استفاده کند، نتیجه یک نسبت قیمت به سود پیش بینی شده است. P/E تحقق یافته به دست می آید.

رشد سود مورد انتظار (PEG)

نسبت P/E معیار خوبی برای تحلیل فاندامنتال است، اما رشد درآمدهای آتی را حذف می کند و تا حدودی محدود است. نسبت «قیمت به درآمد» یا PEG با پیش بینی نرخ رشد سود سهام برای یک سال، این کمبود را جبران می کند. تحلیلگران می توانند نرخ رشد آتی شرکت را با مشاهده نرخ رشد گذشته تخمین بزنند. این پارامتر تصویر کامل تری از ارزش گذاری سهام ارائه می دهد. برای محاسبه رشد درامد پیش بینی شده نسبت P/E را بر نرخ رشد دوازده ماهه شرکت تقسیم می کننددرصد نرخ رشد در محاسبه حذف می شود.

برای مثال، اگر نرخ رشد 10% و نسبت P/E  برابر ۱۵ باشد فرمول نسبت PEG بصورت زیر است:

1.5 = 10 ÷ 15 = رشد درآمد ÷ نسبت P/E

قاعده کلی این است که وقتی PEG یک سهم بالاتر از 1 است، ارزش سهام بیش از حد است و اگر کمتر

از 1 باشد، ارزش آن کمتر است.

جریان نقدی آزاد (FCF)

به زبان ساده، «جریان نقدی رایگان» وجه نقدی است که شرکت پس از پرداخت هزینه‌های عملیاتی و سرمایه‌ای خود باقی می‌ماند. پول نقد برای تامین هزینه های جاری و بهبود کسب و کار مهم است. در مقایسه با همتایان خود، شرکت‌هایی که جریان نقدی آزاد بالایی دارند، بهتر می‌توانند ارزش سهام را افزایش دهند، نوآوری‌های مورد نیاز را تأمین مالی کنند و از رکود جان سالم به در ببرند. بسیاری از سرمایه گذاران FCF را به عنوان یک معیار اساسی در نظر می گیرند زیرا نشان می دهد که آیا یک شرکت هنوز پول کافی برای پاداش دادن به سهامدارانش با سود سهام پس از عملیات مالی و هزینه های سرمایه دارد یا خیر.

جریان نقدی آزاد برابر است با جریان نقد عملیاتی (OCF) منهای مخارج سرمایه (CAPEX) ثبت شده در صورت جریان نقدی. همچنین می توان آن را از صورت سود و زیان به عنوان سود خالص عملیاتی پس از مالیات (NOPAT) به اضافه استهلاک منهای سرمایه در گردش و مخارج سرمایه (CAPEX) بدست آورد:

(سرمایه در گردش CAPEX) – استهلاک + NOPAT= FCF

تحلیل فاندامنتال یعنی چی
تحلیل فاندامنتال یعنی چی

نسبت قیمت به ارزش دفتری (P/B)

نسبت قیمت به ارزش دفتری» یا نسبت قیمت به دفتر یک معیار فاندامنتال است که ارزش دفتری سهام را با ارزش بازار آن مقایسه می‌کند. نسبت قیمت به دفتر به سرمایه‌گذاران کمک می‌کند تا با نشان دادن تفاوت بین ارزش بازار سهام و ارزشی که شرکت در دفاتر مالی خود می‌گوید، تعیین کنند که آیا سهام کمتر از ارزش‌گذاری شده یا بیش از ارزش‌گذاری شده است. با تقسیم قیمت پایانی بر ارزش دفتری هر سهم همانطور که در گزارش سالانه شرکت ذکر شده است، محاسبه می شود.

با این حال، نسبت قیمت به دفتر یک شرکت خاص به خودی خود مفید نیست. سرمایه گذاران باید نسبت قیمت به دفتر شرکت را با سایر شرکت ها در همان صنعت یا صنعت مقایسه کنند. تنها در این صورت مشخص خواهد شد که کدام شرکت ها ممکن است بیشتر یا کمتر از سایرین ارزش داشته باشند.

بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)

“بازده حقوق صاحبان سهام” یا ROE یک نسبت سودآوری است که بیانگر نرخ بازدهی است که سهامداران از بخشی از سرمایه شرکت دریافت می کنند. این شاخص شرکت ها را برای بازده مثبتی که از سرمایه گذاری سهامداران خود ایجاد می کنند، ارزیابی می کند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، جداسازی سود از حقوق صاحبان سهام در واقع معیار خوبی برای سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. بازده حقوق صاحبان سهام را می توان با تقسیم سود خالص بر میانگین ارزش سهامداران محاسبه کرد.

نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

شناخته شده است که شرکت ها بخشی از سود خود را در قالب سود سهام به سهامداران پرداخت می کنند. اما این مهم است که بدانیم چه مقدار از درآمد شرکت از پرداخت سود سهام حمایت می کند. این چیزی است که «نسبت پرداخت سود سهام» یا DPR به ما نشان می دهد. این نسبت نشان می دهد که شرکت چقدر سود خالص به سهامداران باز می گرداند و چقدر برای رشد، ذخایر نقدی و خدمات بدهی تخصیص داده شده است. DPR با تقسیم کل سود سهام بر درآمد خالص شرکت برای همان دوره، معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه می شود. بازده حقوق صاحبان سهام (ROE)

“بازده حقوق صاحبان سهام” یا ROE یک نسبت سودآوری است که بیانگر نرخ بازدهی است که سهامداران از بخشی از سرمایه شرکت دریافت می کنند. این شاخص شرکت ها را برای بازده مثبتی که از سرمایه گذاری سهامداران خود ایجاد می کنند، ارزیابی می کند. از آنجایی که سود محرک واقعی قیمت سهام است، جداسازی سود از حقوق صاحبان سهام در واقع معیار خوبی برای سلامت مالی یک شرکت و ارزش منصفانه سهام آن است. بازده حقوق صاحبان سهام را می توان با تقسیم سود خالص بر میانگین ارزش سهامداران محاسبه کرد.

نسبت پرداخت سود سهام (DPR)

شناخته شده است که شرکت ها بخشی از سود خود را در قالب سود سهام به سهامداران پرداخت می کنند. اما این مهم است که بدانیم چه مقدار از درآمد شرکت از پرداخت سود سهام حمایت می کند. این چیزی است که «نسبت پرداخت سود سهام» یا DPR به ما نشان می دهد. این نسبت نشان می دهد که شرکت چقدر درآمد خالص به سهامداران باز می گرداند و چقدر برای رشد، ذخایر نقدی و خدمات بدهی اختصاص می دهد. DPR با تقسیم کل سود سهام بر درآمد خالص شرکت برای همان دوره، معمولاً به صورت درصد سالانه محاسبه می شود.

قیمت تا فروش (P/S)

«قیمت به فروش» یا نسبت قیمت به درآمد یک معیار تحلیل فاندامنتال است که می‌تواند به تعیین ارزش منصفانه سهام و همچنین استفاده از ارزش بازار و درآمد شرکت کمک کند. این پارامتر نشان می‌دهد که بازار چقدر برای فروش یک شرکت ارزش دارد و می‌تواند معیار مفیدی برای رشد سهامی باشد که هنوز سودآور نیستند یا به دلیل عقب‌نشینی‌های موقت آن‌طور که انتظار می‌رود عمل نکرده‌اند. ارزش P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش بازار هر سهم محاسبه می شود. سرمایه گذاران نسبت پایین قیمت به درآمد را نشانه خوبی در نظر گرفتند. همچنین می‌توان از این شاخص برای مقایسه شرکت‌ها با شرکت‌هایی در همان بخش یا صنعت استفاده کرد.

عملکرد سود

“بازده سود سهام” مشخص می کند که یک شرکت در مقایسه با قیمت خود چقدر سود سهام پرداخت می کند. این شاخص تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض عدم تغییر در سود سهام، بازده با قیمت سهام نسبت معکوس دارد؛ یعنی زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد، بازده افزایش می یابد و بالعکس. این پارامتر برای سرمایه گذاران مهم است زیرا به آنها می گوید که از هر دلار سرمایه گذاری شده در سهام شرکت چقدر سود می توانند داشته باشند.

بازده سود به صورت درصد بیان می شود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه می شود. به عنوان مثال دو شرکت (الف و ب) سالانه 300 تومان به ازای هر سهم سود می دهند. شرکت A با قیمت 6000 تن به ازای هر سهم معامله می شود در حالی که شرکت B با قیمت 3000 تن در هر سهم معامله می شود. این بدان معناست که بازده سود سهام شرکت الف 5 درصد و بازده سود سهام شرکت ب 10 درصد است. سرمایه گذاران ممکن است سهام شرکت B را بر شرکت A ترجیح دهند، زیرا شرکت B بازده سود بیشتری دارد.

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

«نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام» یا نسبت D/E، رابطه بین سرمایه وام گرفته شده توسط شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران را نشان می دهد. سرمایه گذاران می توانند از این شاخص برای تعیین نحوه تامین مالی دارایی های شرکت ها استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام به سرمایه گذاران کمک می کند تا اهرم مالی شرکت را ارزیابی کنند و نشان می دهد که حقوق صاحبان سهام می تواند در صورت بروز مشکلات مالی به تعهدات خود در قبال طلبکاران عمل کند.

این نسبت با تقسیم کل بدهی ها بر کل سهامداران محاسبه می شود. به عنوان مثال، فرض کنید ترازنامه تلفیقی یک شرکت فرضی نشان می دهد که کل شرکت 241 میلیارد تومان بدهی دارد و کل حقوق صاحبان سهام آن 134 میلیارد تومان است. بر اساس این اعداد، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام برابر با 1.8 است.

قیمت فروش (P/S)

“قیمت به فروش” یا نسبت قیمت به درآمد یک معیار تحلیل فاندامنتال است که می تواند به تعیین ارزش منصفانه سهام و همچنین استفاده از ارزش بازار و سود شرکت کمک کند. این پارامتر نشان می‌دهد که ارزش بازار برای فروش یک شرکت چیست و می‌تواند معیار مفیدی برای رشد سهامی باشد که هنوز سودآور نیستند یا به دلیل عقب‌نشینی‌های موقت آن‌طور که انتظار می‌رود عمل نمی‌کنند. ارزش P/S با تقسیم فروش هر سهم بر ارزش بازار هر سهم محاسبه می شود. سرمایه گذاران نسبت پایین قیمت به درآمد را نشانه خوبی در نظر گرفتند. همچنین می‌توان از این شاخص برای مقایسه شرکت‌ها با شرکت‌هایی در همان بخش یا صنعت استفاده کرد.

نسبت بازده سود سهام

“بازده سود سهام تقسیمی” مشخص می کند که یک شرکت در مقایسه با قیمت خود چقدر سود سهام پرداخت می کند. این معیار تخمینی از بازده سود سهام یک سرمایه گذاری است. با فرض عدم تغییر در سود سهام، بازده با قیمت سهام نسبت معکوس دارد؛ یعنی زمانی که قیمت سهام کاهش می یابد، بازده افزایش می یابد و بالعکس. این پارامتر برای سرمایه گذاران مهم است زیرا به آنها می گوید که از هر دلار سرمایه گذاری شده در سهام شرکت چقدر سود می توانند داشته باشند.

بازده سود به صورت درصد بیان می شود و از تقسیم سود سالانه هر سهم بر قیمت فعلی سهم محاسبه می شود. به عنوان مثال دو شرکت (الف و ب) به ازای هر سهم 300 تومان در سال می دهند. شرکت A با قیمت 6000 تن به ازای هر سهم معامله می شود در حالی که شرکت B با قیمت 3000 تن در هر سهم معامله می شود. این بدان معناست که بازده سود سهام شرکت الف 5 درصد و بازده سود سهام شرکت ب 10 درصد است. سرمایه گذاران ممکن است سهام شرکت B را بر شرکت A ترجیح دهند، زیرا شرکت B بازده سود بیشتری دارد

نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام (D/E)

«نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام» یا نسبت D/E رابطه بین سرمایه وام گرفته شده توسط شرکت و سرمایه ارائه شده توسط سهامداران را نشان می دهد. سرمایه گذاران می توانند از این شاخص برای تعیین نحوه تامین مالی دارایی های یک شرکت استفاده کنند. نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام به سرمایه گذاران کمک می کند تا اهرم مالی شرکت را ارزیابی کنند و نشان می دهد که سهام می تواند در صورت بروز مشکلات مالی به تعهدات خود در قبال طلبکاران عمل کند.

این نسبت با تقسیم کل بدهی ها بر کل سهامداران محاسبه می شود. به عنوان مثال، فرض کنید ترازنامه تلفیقی یک شرکت فرضی نشان می دهد که کل شرکت 241 میلیارد تومان بدهی دارد و کل حقوق صاحبان سهام آن 134 میلیارد تومان است. بر اساس این اعداد، نسبت بدهی به حقوق صاحبان سهام 1.8 است.

سخن پایانی

همه شاخص های تحلیل فاندامنتال که در بالا مورد بحث قرار گرفت معنای خاص خود را دارند. در حالی که آنها می توانند به شما در تعیین ارزش و پتانسیل رشد سهام کمک کنند، مهم است که بدانید چندین عامل دیگر نیز بر قیمت سهام تأثیر می گذارند که اندازه گیری بسیاری از آنها آسان نیست. به همین دلیل است که هنگام ارزیابی سهام شرکت ها برای اهداف سرمایه گذاری، بهتر است از ابزارهای دیگری مانند تحلیل تکنیکال، اخبار اقتصاد کلان و داده های صنعت و تحلیل فاندامنتال استفاده شود. این به شما کمک می‌کند تصویر واضح‌تری از سهام به دست آورید، در حالی که از این معیارها به عنوان معیاری برای ارزش یک سرمایه‌گذاری بالقوه استفاده می‌کنید.

مشاهده بیشتر

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا